خيال نقش تو در کارگاه ديده کشيدم به صورت تو نگاري نديدم و نشنيدم

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 47
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 58
بازدید ماه : 115
بازدید کل : 11017
تعداد مطالب : 31
تعداد نظرات : 4
تعداد آنلاین : 1



من اناری را می کنم دانه و به دل می گویم کاش این مردم هم دانه های دلشان پیدا بود!
نویسنده : نگار
حکايت کن از...

 

حکايت کن از بمب هايي که من خواب بودم،و افتاد

حکايت کن از گونه هايي که من خواب بودم و تر شد

بگو چند مرغابي از روي دريا پريدند

 در آن گير و داري که چرخ زره پوش از روي روياي کودک گذر داشت

قناري نخ زرد آواز خود را به پاي چه احساس آرامشي بست

بگو در بنادر چه اجناس معصومي از راه وارد شد

 چه علمي به موسيقي مثبت بوي باروت پي برد!!!...

:: موضوعات مرتبط: شعر، شعر نو، سهراب سپهري، ،
:: برچسب‌ها: شعر در مورد فلسطين, غزه,
نویسنده : نگار
از چه دلتنگ شدي؟؟؟...

از چه دلتنگ شدي؟

دلخوشي ها کم نيست!

مثلا اين خورشيد، کودک پس فردا ،کفتر اين هفته

 يک نفر ديشب مرد!

 و هنوز نان گندم خوب است...

وهنوز آب ميريزد پايين اسب ها مينوشند

قطره ها در جريان

برف بر دوش سکوت

و زمان روي ستون فقرات گل ياس....

:: موضوعات مرتبط: شعر، شعر نو، شاعران، سهراب سپهري، ،
:: برچسب‌ها: دلتنگي شعر دلتنگي,
نویسنده : نگار

صفحه قبل 1 صفحه بعد